قعر رویا ها

ساخت وبلاگ
بغض ...

نمیذاره نفس بکشم ...

شمشیر تیز کرده و گذاشته روی گلوم...

فقط می تونم به این بغض لعنتی چشم بدوزم ...

دلم می خواد سر دنیا یک داد بلند بکشم 

یک داد بلند که زمین بلرزه ...

که از بلندیش هیچ کس صدایی ازش نشنوه....

که صدام تا سال ها تو گوش این دنیای بی معرفت مثل صدای یک چک بمونه.... 

و بگم چه نیرویی تو من دیدی که فکر کردی من حربفتم...؟!؟!؟!؟!

شوری اشکام سفیدی صورتم شده...

همین !

قعر رویا ها...
ما را در سایت قعر رویا ها دنبال می کنید

برچسب : بغض بی صدا,بغض بي صدا,بغض بی صدا امید جعفری,بغض های بی صدا,بغض بی صدا از مرتضی پاشایی,آهنگ بغض بی صدا امید جعفری,کلیپ بغض بی صدا,دانلود آهنگ بغض بی صدا,آهنگ بغض بی صدا,دانلود بغض بی صدا امید جعفری, نویسنده : 59023o بازدید : 41 تاريخ : شنبه 27 شهريور 1395 ساعت: 16:56

زندگی  فاصله هاست

معنی شعر دراز...

در کماکان من است...

این غم دوری او...

این صدای طب عشق...

تپ تپان میلرزد...

سینه ی من گه گاه...

کاش می آمدی و

رسدم می کردی!!

 

قعر رویا ها...
ما را در سایت قعر رویا ها دنبال می کنید

برچسب : نفسی می آید,نفسی می آید و میرود,مسیحا نفسی می آید,شعر مسیحا نفسی می آید, نویسنده : 59023o بازدید : 35 تاريخ : شنبه 27 شهريور 1395 ساعت: 16:56

آرامشم فرو می رود ...

 

اشک هایم اجازه ی ورود به این دنیا ی خاکی را می خواهند...

آن ها را نصیحت می کنم که در دل من بمانید ...

دنیا ی بیرون...

دنیای بیرون جهنمی بیش نیست.در آن گم می شوید...

پاک می شوید...

و آخری نخواهید داشت...!

آن ها باز  هم اجازه ی ورود می خواهند...

اجازه می دهم

در اولین قدم از روی گونه هایم آنچنان لیز می خورند و در زمین کوبیده می شوند که دردناک از بین می روند و دنیا ندیده تمام می شوند....

 

قعر رویا ها...
ما را در سایت قعر رویا ها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 59023o بازدید : 57 تاريخ : شنبه 27 شهريور 1395 ساعت: 16:56

امشب نوبت درخشش ستاره هاستتازه درخشش آن ها مانند الماسی در تاریکی پیداست ...خیلی زیباست...تازه متوجه میشوم چقدر ستاره در زندگیم میدرخشند ......این ستاره ها در این تاریکی بی انتهای قلبم با نوری از امید لبخندی را بر لب هایم مینشانندلبخند سفره ی خودش را بر لب هایم پهن کرده ...فعلا ها مهمان من است این لبخند پر امید ...:)دلم هوایی شده است ...حال  دیگر از تاریکی قلبم  ابایی ندارد می داند...ستاره هایی هستندکه تاریکی را بی انتها زیبا کنند....!  قعر رویا ها...
ما را در سایت قعر رویا ها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 59023o بازدید : 116 تاريخ : شنبه 27 شهريور 1395 ساعت: 16:56

آمده ام ...آرام آرام ...در تلاطم لحظه هاي دور و خوشي ها ي قديم با سركشي قدم ميزنم ...

صداي داد و فرياد روز هايم زنگي در گوشم به صدا در مي آورد 

فرياد ميزنند كه اينجا ديگر مطعلق به تو نيست... اينكه ديگر تنها و تنها حال برايت باقي مانده  ...اين جاده هاي قديم زندگي جاي تو نيست

اما گوش هايم دروازه شده اند براي اين حروف بيگانه ...

قلبم با منطقم سر دعوا دارد ... طوفان درونم وحشتناك سرمازاست ...

.

.

.

 

زندگيم                              يخ زده 

قعر رویا ها...
ما را در سایت قعر رویا ها دنبال می کنید

برچسب : پشت در هاي بسته, نویسنده : 59023o بازدید : 49 تاريخ : شنبه 27 شهريور 1395 ساعت: 16:56

يه خواب بي مرز و ساعت ميتونه

تموم شدن يه حس باشه

كه تو اين بي مرزيِ زندگي،

زندگيٌ رو دور تند از جايي كه اومد تو قلبت

از اول

دوره كنه و

اشكات پشت سرش همرو از رو قلب شيشه ايت پاك كنه

بهتر كه مرزي نباشه براي اين خواب عميق...

چون فردا آدمي نيست كه بخواد اين زندگيُ از سر بگيره.............

قعر رویا ها...
ما را در سایت قعر رویا ها دنبال می کنید

برچسب : یه بی خواب, نویسنده : 59023o بازدید : 115 تاريخ : شنبه 27 شهريور 1395 ساعت: 16:56

نميشود در اين دنيا قانوني باشد كه بي قانون هاي من را توجيح كند ؟!   نميشود زندگي ام هماني باشد كه در خيالم موج ميزند؟!   نميتوان همه ي قانون ها را شكست و ...   و رها شد از اين همه مشغله ؟؟!    رها شد از قفس افكار نيمه سوخته ؟!؟   نمي توان بدون بال پرواز كرد ؟! و گرماي خورشيد را بر زمين و زمان هديه داد ؟   ميخواهم همه ي قانون ها را بشكنم ...   مي خواهم همه ي قانون هارا بشكنم و بي قانون اي راه بيندازم ...   دلم زندگي رويايي خودم را ميخواهد نه ديوانه بازار را    اي دل ! رها شو ...آزاده باش براي خودت    زندگي رويايي ات آماده است .....   قفس وجودم را كه بشكني به رويايي زيبا تر قعر رویا ها...
ما را در سایت قعر رویا ها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 59023o بازدید : 166 تاريخ : شنبه 27 شهريور 1395 ساعت: 16:56

شهريور امسال عجيييب سوز ميزند كه نهال تمام اميدهايم از اين سوز ناآشنا بلرزند و بريزند... و تمام شود تمام گرماي وجودشان من هم در سووز داشتم از سرما ميسوختم تا بسازم تمام گرما را در اين گير و دار عجيب و غريب زخم خورده زمين را در آغوش كشيدم خواستم تمام كنم خودم را ولي آسمان را كه ديدم نگاهم گره خورد به مهر از ياد رفته و تمام شد سوز بي پايان باد هاي فريبنده  و محبتي گرم و بي پايان جا گذاشت  برر جاي پاي سرماي شهريوري... حالا فهميدم كه اگر باشد از زمين تا به آسمان عوض ميشود رنگ سوزش من و باد هاي شهريور... قعر رویا ها...
ما را در سایت قعر رویا ها دنبال می کنید

برچسب : 5 شهریور امسال, نویسنده : 59023o بازدید : 138 تاريخ : شنبه 27 شهريور 1395 ساعت: 16:56